امير اين بخش كامنت هاي وبلاگت به زور باز مي شه!!
گاهي م يگم لعنت به جبر
اما جبره ديگه حتي الانم نمي شه ازش خلاص شد همين الان كه دارم كامنت مي ذارم
من درد مشتركم مرا فرياد كن.
زندگي يك سمفنوني است كه اگر اوج و فرود نداشته باشد، ريتمش تند و كند نشود اصلا نمي توان آن را شنيد. گاهي وقتها كه مثل تو از كوك خارج مي شوم يا سكوت مي كنم يا ميرم يه جايي هوار مي كشم. تو بالشم مثلا. مي ترسم بگن ديوونه شدم. فكرشو نكن ميگذره. مهم اينه كه تو راهي. يه راه بي نهايت نه بمون و نه خسته شو گاهي چايي بنوش و سيگاري بگيران و... هي دل بيقرار من ري را، نمي توانم كه به سوي تو نيايم
......
خواستي که به تمام حوصلهتارهاي روشن و سفيد رارشته رشته بشمريگفتمت که دست هاي مهرباني اتدر ابتداي راه خسته مي شوندگفتمت که راه ديگريانتخاب کن:دفتر مر ورق بزن!نقطه نقطهحرف حرفواژه واژه سطر سطرشعرهاي دفتر مرامو به مو حساب کن!
امين پور