• وبلاگ : تازيانه
  • يادداشت : شهر در دست خسان است بيا برخيزيم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام برادر يادش بخير شبكه خبر خبرنگار سياسي اون روزا كه شما رفتي شانا ما مانديم كنفرانس خبري پور محمدي در وزارت كشور رو يادت هست در آستانه روز خبرنگار شناختي؟
    در و ديوار تنم خيس ولي باران نيست
    آه ما در ميعان است بيا برخيزيم
    سلام!
    جاويد باشي امير عزيزم!
    منم دلم تنگ شده!
    نمي‌دونم كي مي‌خواي بياي به ما تو شانا يه سري بزني!
    خيلي مخصليم
    + همان حاميم 

    شاعر نيم و شعر ندانم كه چه باشد

    من مرثيه خوان دل ديوانه ي خويشم

    سلام اخوي! امير تو كه نوشته ي مرا سلاخي كرده اي. به ديوان بين امللي لاهه عريضه نوشته ام براي جلب و تاديبت. فكر يك وكيل مدافع حاذق باش. چند بيت را اصلا ننوشته اي بقيه را هم كه چپ اندر قيچي مكتوب كرده اي. البته نه اين كه فكر كني به شعرم مينازم ها. اصلا اين طور نيست .بالاخره آدم در ايام شباب گاهي مرتكب يك اغلاطي مي شود كه بهتر است اقلا هارموني اين اغلاط حفظ شود. همين ديگر .پيروز و خجسته بخت باشي

    + الهام 

    به اميد نابودي نابودگران اصلي...

    سلام امير عزيزم
    يه شعر ديگه اينجا خوندم؛ همون كه مي‌گفت: عاشقي جرم قشنگي است! مال بهروز ياسمي! اي ول چه‌قدر قشنگ بود! اين يكي هم خيلي جالب بود! دمت گرم امير جان! خيلي مخلصيم

    سلام منم يه شعر سياسي اجتماعي گفتم که وقت کردي يه سر بهم بزن نظر يادت نره. ياعلي