اجازه بدهید ازهمین اول کار سنگهای خود را با هم وا بکنیم و صاف و پوست کنده برویم سر اصل مطلب، میخواهیم درباره بنزین حرف بزنیم!
امروز همه صحبتها بوی بنزین میدهد و هر کس را که میبینی کام خود را با نقل بنزین شیرین میکند. اجازه بدهید خاطر عزیزتان را آسوده کنم . به هیچ وجه قصد ندارم از طرح سهمیه بندی بنزین دفاع کنم و یا از آن انتقاد کنم. میدانم با اجرای جیرهبندی بنزین زندگی سختتر از گذشته شده و اعصابها به هم ریخته، میدانم که برای همه، این سئوال وجود دارد که کشوری که روی منابع عظیم نفت و گاز خوابیده به این قرتی بازیها چه احتیاجی دارد؟ اما باور کنید که چارهای جز این برای سرزمینمان نبود چرا که کارد بنزین بر استخوان اقتصاد نفتی کشور رسیده است.
اعلام غیرمترقبه سهمیهبندی بنزین از بامداد ششم تیرماه سال 86 همه را شوک زده کرد؛ به طوری که گروهی از فرط هیجان به خیابانها ریخته و آتش بازی راه انداختند و تا صبح گرداگرد آتشها به رقص و پایکوبی پرداختند. با این حال باید بگویم با توجه به گره کور و ماجرای پیچیده تولید، مصرف، واردات و قاچاق بنزین و لغزیدن لبه تیز تیغ تیشه یارانههای غیرمنصف وناجوانمرد بنزین بر ریشه اقتصاد کشور، شاید بتوان سهمیهبندی را یک توفیق اجباری دانست چرا که تأخیر در اجرای آن میتوانست عواقب و هزینههای سنگینتری برای کشور داشته باشد؛ طرح سهیمهبندی بنزین که سالها عقیم مانده بود با وجودی که اجرای آن میتوانست به نوعی به خودکشی سیاسی دولت نهم منجر شود، بالاخره آغاز شد. به گفته بزرگان برای مویز شدن باید قور گی را گذراند و برای پروانه شدن باید کرم به دنیا آمد؛ سهمیه بندی بنزین هم مثل تولد یک پروانه است که در ابتدا زشت و پر نقص به نظر میرسد.
در سایه روشن یادهای نه چندان دور، زمانی که کنار جاده کسی چهار لیتری به دست دیده میشد طولی نمیکشید که ماشینی برای کمک به او میایستاد و بدون انتظار دریافت پول به آن شخص بنزین میداد؛ اما امروز اگر کسی سرو کارش با بیبنزین و جاده بیفتد حسابش با کرام الکاتبین است. امروز بنزین شوخی بردار نیست. بیبنزینی رحم و مروت نمیشناسد. البته مردم هنوز همان مردم هستند ولی با اجرای سهمیهبندی، حساب و کتاب جای اعتماد، معرفت و روابط عاطفی را گرفته است؛ سهمیهبندی دلهای مردم به شکل بنزینی به هم نزدیک کرده به طوری که مردم دید و بازدید خود را به شرط تأمین بنزین از سوی هم برنامهریزی میکنند. گروهی بیکار شدند و گروهی از رهگذر فروش سهمیه مازاد نیاز در راستای سیاست نفت و سفره صاحب شغل شدند. بنا بر شنیدهها جوانان زیادی با پایان خدمت سربازی، پس از سهمیهبندی در بازارهای سیاه شهرها (بنگاههای زود بازده) مثل خیابان پاسداران بندرعباس که هماکنون به بازار اوپک شهرت دارد، با فروش بنزین در گالنهای بیست لیتری به طور کاذب مشغول به کار شده و بنزین را تا لیتری 600 تومان میفروشند.
وا فریادا از افراط و تفریطی که در فرهنگ ما در همه امور نهادینه شده است؛ دردا از تصورهایی که به ایجاد فرهنگ مصرف بی محابا و مسرفانه انرژی دامن زده است؛ انگارههایی مثل این که « ایران بر دریایی از نفت آرمیده و تا 500 سال دیگر گاز دارد.» وقتی در کشوری مثل ژاپن که فرهنگ صرفهجویی در مصرف انرژی آن زبانزد جهان است دقت کنیم این نتیجه حاصل میشود که فقر منابع انرژی فسیلی در این کشور به ایجاد چنین فرهنگی منجر شده است؛ اما در ایران علت اصلی فقر فرهنگ صرفهجویی، قیمت ارزان انرژی و به ویژه بنزین است.
فرسودگی خودروها، تولید خودروهای پرمصرف و غیراستاندارد، عدم هماهنگی در افزایش تولید بنزین داخلی و درنتیجه افزایش واردات، افزایش تعداد خودرو و نبود یک الگوی مصرف استاندارد، عدم بهبود و گسترش راهها و بزرگراهها و در نتیجه رشد ترافیک از دیگر عوامل افزایش مصرف بنزین در کشور است؛ البته باید در نظر گرفت که یکی از عوامل افزایش مصرف، قاچاق بنزین به دلیل قیمت پایین آن حتی کمتر از یک شیشه آب معدنی است. قیمت بنزین در کشور همسایه ما ترکیه در گرانترین سطح قیمتهای بنزین در بین کشورهای جهان هر لیتر 2 هزار تومان و 20 برابر قیمت بنزین در ایران است.
بر اساس اعلام وزارت نفت مصرف روزانه بنزین در کشور پیش از زمان سهمیهبندی به طور متوسط روزانه 5 میلیون لیتر در روز که 45 میلیون لیتر آن تولید داخل و حدود 30 میلیون لیتر آن بنزین وارداتی بود. از سوی دیگر بنا بر آمار اعلام شده از سوی مطبوعات تعداد 8/5 میلیون دستگاه خودرو در سراسر کشور وجود دارد که از این میزان تعداد 3 میلیون خودرو در تهران است و این در حالی است که کشور آلمان با 45 میلیون خودرو 72 میلیون لیتر بنزین و کانادا با 17 میلیون خودرو 13 میلیون لیتر بنزین در روز مصرف میکنند.
جالب است بدانیم دولت برای تأمین نیاز مصرفی بنزین در سال 1385 حدود 5 میلیارد دلار هزینه کرده است که این رقم بیش از 22 برابر بودجهای است که برای محرومیتزدایی در کشور اختصاص یافته و یارانه بنزین کشور در این سال حدود 12 هزار میلیارد تومان بوده است. در آماری دیگر مشخص شده که 70 درصد آلودگی شهر تهران ناشی از تردد خودروهاست. یارانه یک سال بنزین شهر تهران 2 هزار میلیارد تومان است که این رقم معادل بودجه عمرانی 20 استان کشور است و میتوان با هزینه آن 20 هزار دستگاه اتوبوس خریداری کرد.
ایران طی دو سه سال گذشته با خریداری 15 تا 20 محموله سوخت در هر ماه ( 189 هزار بشکه در روز) به یکی از بزرگترین واردکنندگان بنزین در جهان تبدیل شده است. میزان بنزین وارداتی ایران در مدت زمان یاد شده یک ششم بنزین وارداتی ایالات متحده، بزرگترین وارد کننده بنزین جهان است و این در حالیست که میزان مصرف بنزین ایالات متحده با بیش از 290 میلیون نفر جمعیت و بیش از ??? میلیون دستگاه خودرو بالغ بر 519 هزار میلیارد لیتر در سال و جمهوری اسلامی با حدود 70 میلیون نفر جمعیت، نزدیک به 20 هزار میلیارد لیتر در سال است. همچنین ایالات متحده با بهرهمندی از 144 پالایشگاه و ظرفیت پالایش 17 میلیون 455 هزار بشکه نفت خام در روز 20 درصد سهم پالایش نفت خام جهان را به خود اختصاص داده و ایرا ن با ظرفیت یک میلیون و 704 هزار بشکه تنها 2 درصد سهم پالایش نفت خام در جهان را در اختیار دارد.
درباره افزایش مصرف بنزین و رشد واردات آن ذکر این آمار بد نیست که واردات بنزین ایران از اسپانیا از 270 ?هزار یورو در سال 2005 ?به 14? میلیون و ?880 ?هزار یورو در سال 2006 ?رسید که نشان می دهد ظرف یک سال واردات این فرآورده میان تقطیر ارزشمند و استراتژیک نفت خام از اسپانیا بیش از 55? برابر شده است.
باید بپذیریم با بهینه شدن مصرف سوخت سالانه از هزینه میلیاردها دلار از بودجه کشوربرای واردات بنزین صرفهجویی میشود که از این محل سرمایه گذاری مبالغ کلان در دیگر بخشهای اقتصادی برای ایجاد اشتغال، رفاه عمومی و توسعه فضاهای آموزشی، فرهنگی و تفریحی ممکن میشود.
با نگاهی به آمارهای یاد شده به راحتی میتوان دریافت که کاهش مصرف بنزین و اعمال سیاست و مدیریتی جدی و فراگیر در این زمینه یک ضرورت اجتنابناپذیر در اقتصاد نفتی کشور است؛ البته به طور قطع شرایط کنونی در سهمیهبندی بنزین مطلوب نظر نبوده. پر واضح است که سهمیهبندی یکی از اصلیترین پیامدهای بحران در بازار نفت و سوخت جهان است و به دلیلی ماهیت مصرفی و نه تولیدی بنزین، 98 درصد آن در بخش حمل و نقل مصرف میشود؛ بنابراین نبود یا کمبود آن در جوامع کنونی، حرکت را کند میکند.
از بنزین کوپنی زمان جنگ تا سهمیهبندی بنزین در سال 86 راه درازی طی شده است، دورهای که به اجبار جنگ و بمباران پالایشگاهها و عدم امنیت خطوط کشتیرانی برای حمل بنزین مجبور به کوپنی کردن بنزین خودروها شدیم؛ اما هماکنون مدیریت مصرف سوخت امری بسیار حیاتی و استراتژیک برای کشور به شمار میآید.
مؤسسه بررسی امنیت جهانی آمریکا (LAGS) که یک مرکز مطالعاتی غیرانتفاعی فعال در موضوع امنیت انرژی است در اواخر بهار سال 1386 در گزارشی سهمیهبندی بنزین در ایران را طرحی برای رویارویی و وارونهسازی آثار تحریمهای اقتصادی آمریکا خواند. طراحان تحریمها این بار آسیبپذیری استراتژیک ایران را نشانه رفته و مسائلی مثل کسری ظرفیت پالایشگاهی و نیاز به واردات برای تأمین نیاز داخلی بنزین را چشم اسفندیاری یا همان پاشنه آشیل خودشان ارزیابی کردهاند. لازم است بدانیم که از سال 1357 تا سال 1360 تولید و مصرف بنزین در یک شرایط متعادل پاسخگوی نیاز کشور بوده است؛ اما از سال 1361 مصرف بنزین از تولید داخلی پیش افتاده و دولتها را وادار به واردات بنزین کرده است.
همزمان با رشد فزاینده جمعیت از 40 میلیون نفر در ابتدای دهه 1980 میلادی به 70 میلیون نفر در زمان کنونی و همچنین با افزایش تولید صنایع خودروسازی کشور، سالانه نزدیک به 13 درصد در طول 5 سال اخیر مصرف بنزین رشد داشته؛ بنابراین تحریم همه جانبهای که برای واردات بنزین در دست مطالعه است، میتواند به شدت اقتصاد ایران را زمین گیر و فلج کند. بدون سوخت وارداتی برای حمل و نقل، کشور ثروتمند ما که دومین تولیدکننده نفت اوپک است قادر نخواهد بود تا ناوگان وسایل نقلیه خود را به حرکت اندازد و از آنجا که عنصر حرکت لازمه پیشرفت و توسعه اقتصادی است، از رشد درآمد سرانه خود و در نتیجه رفاه جامعه باز میمانیم.
هم اکنون برای کاهش وابستگی کشور به بنزین وارداتی از طریق یک استراتژی در سه محور، فعالیتهایی در دست اجراست که این سه محور شامل توسعه مؤثر ظرفیت پالایشگاهی، تأمین واردات بنزین از کشورهای دوست و همپیمان و کاهش مصرف بنزین از طریق سهمیهبندی است. درباره توسعه مؤثر ظرفیت پالایشی هماکنون زیرساختهای پالایشگاهی در کشور یکی از سریعترین برنامههای توسعه در جهان را دنبال میکنند که شامل ساخت چندین پالایشگاه بزرگ و با تکنولوژی روز بر مبنای خوراک نفتخامهای سنگین و میعانات گازی است. بر مبنای این برنامه ظرفیت اسمی پالایشگاههای کشور از 1/4 میلیون بشکه در روز به حدود 3 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
هماکنون سهمیهبندی بنزین یکی از ابزارهای مؤثر در مدیرت مصرف سوخت است که لازم است با وجود مصائبی که بر سر راه آن برایمان به وجود میآید برای دستیابی به اهداف آن صبور باشیم؛ البته لازم است در این مسیر دولت نیز در توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی و ایجاد بسترهای لازم برای تولید خودروهای کممصرف تلاش پیگیرانهتری را دنبال کند. و از همه مهمتر حالا که با گذر از شرایط سخت در نخستین ماههای سهمیهبندی بنزین، تا حدودی خود را با شرایط سازگار کرده و نسبت به مدیریت مصرف سوخت حساس شدهایم بهتر است با ارائه سهمیههای مقطعی که تنها نقش مسکنی برای پنهان کردن درد را دارند سهمیهبندی را سوراخ و سپس به روشهای دیگر به اصطلاح وصله و پینه نکنیم. ارائه بنزین ویژه ماه مهر و مسافرت و بنزین نوروزی و همچنین افزایش 20 لیتری سهمیه بنزین دور دوم خودروهای شخصی شاید به زعم عدهای برای ما که عمری به مصرف مسرفانه عادت داشتیم، ناگزیر بود ولی این نوع بخششها هیچ گاه منجر به بهبود وضعیت اسفبار مصرف بنزین نشده و نخواهد شد و تنها میتواند حصول نتیجه مطلوب را به تأخیر بیندازد.
به روزرسانی قیمت بنزین اساسیترین راهحل برای مدیریت صحیح مصرف سوخت به منظور تأمین امنیت ملی و توسعه اقتصادی است؛ هر چند شاید به قول عدهای صحبت کردن از آزاد کردن قیمت بنزین جفا در حق مردمی باشد که در حدود خط فقر سیر میکنند؛ اما حل این مسأله به هر حال نیازمند یک جراحی دردناک است. همان طور که میدانید قرار است تا سال 1391 بنزین از سبد حمایتی دولت خارج شود و افیون یارانه به موزه بازپروریهای اقتصادی سپرده شود؛ بنابراین لازم است سیاستهای اقتصادی به سمتی هدایت شود که نتیجه آن افزایش درآمد سرانه کشور و حفظ قدرت خرید مردم باشد و از سوی دیگر با اجرای کامل و دقیق تبصره 13 یعنی توسعه همه جانبه ناوگان حمل و نقل ریلی، مترو، حمل و نقل عمومی، شهری و دیگر موارد ارائه شده در این قانون شرایطی فراهم شود که آزادسازی قیمت بنزین کمترین عوارض را برای اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه داشته باشد.
فکر میکنم شما هم مایل باشید که نتیجه مثبتی از ضرورت سهمیهبندی بنزین و لزوم مدیریت مصرف سوخت بگیریم و آبی بر آتش بنزین بریزیم. به نظر شما بهتر نیست به جای این که از دولت انتظار داشته باشیم به مناسبتها و بهانههای مختلف، بنزین صدقه بدهد؛ بر فرهنگ موروثی و غلط مصرفزدگی که از دهههای گذشته به ما ارث رسیده است بتازیم.. و نسبت به سرنوشت مشترک خود بیتفاوت نباشیم. دیگر لزومی ندارد که باک ماشین را تا خرخره پر کنیم تا بنزین بالا بیاورد. دیگر در پاسخ به تذکر دیگران که چرا در مصرف انرژی اسراف میکنید؟ نگوییم: به شما ارتباطی ندارد خودم پولش را میدهم. در زندگی امروز لازم است بپذیریم که خودرو یک کالای لوکس نیست و برای انجام هر کاری توجیه استفاده ندارد.
میدانم همه شما هم مثل من دوست دارید در کمال آرامش و به دور از هر نوع دغدغه بنزینی و اقتصادی مطلب سرگرم کنندهای بخوانید ولی چارهای نیست. رایحه خوش بنزین در همه امور زندگی ما احساس میشود و لازم است به عنوان مردمان یک سرزمین آرمیده برمنابع عظیم نفت و گاز درباره فرهنگ و تمدن دنیای هیدروکربنی بیشتر بدانیم.