تویی که سبیل نمی گذاری! تویی که ذاتا پشت لبت سبز نمی شود! تویی که به خیالت هر روز صبح باید صورتت را رفت و برگشت بتراشی تا آدم حسابی به نظر بیای! تویی که تصور می کنی تراشیدن ریش و سبیل یک فضیلت انسانی است! تویی که فکر می کنی سبیل داشتن و کار سخت کردن، شأن اجتماعی آدم را کم می کند!
تویی که نمی فهمی روزی 15 ساعت با مغز و هستی و کلمات کلنجار رفتن یعنی چه! تویی که از موسیقی سنتی بیزاری! تویی که درک نمی کنی؛ دردهای زندگی بعضی از آدم ها، دردهای انتخابی نبوده! تویی که اصلا متوجه نمی شوی که اندوهناک شدن از زیستن یعنی چه! تویی که نمی دانی سنگینی بغض بر گلو یعنی چه!
تو چه می فهمی که در دل یک سبیلو چه می گذرد! بگذار کسانی هم باشند که سبیل های پر پشت و نا مرتب دارند! بگذار کسانی هم باشند که دلتنگی شان را پشت سبیل پنهان کنند! بگذار کسانی هم باشند که به فلان الدوله ها و فلان السلطنه های امروزی وصل نیستند و با دست کشیدن به سبیل شان آرام می شوند!