سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزودی فتنه هایی می آید که انسان، صبح با ایمان برمی خیزد و شب بی ایمان می گردد؛ جز آنکه خداوند او را با دانش زنده کرده است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط امیرحسین هاشمی جاوید در 86/8/14:: 3:27 عصر


«تبلیغات علم به بند کشیدن مغزهاست تا زمانی که درآمدی از آن حاصل شود.»





در یک جامعه ثروت اندوز، قدرت حاکم زمانی می تواند حکومت شوندگان را با سیاست های خود همراه کند که احساس رضایتمندی را در عموم جامعه به وجود آورد؛ بنابراین در چنین جامعه ای کنترل افکار عمومی اهمیت بسزایی دارد و قویترین ابراز برای رسیدن به این مقصود، رسانه (Media) است.

دهک های پایین اقتصادی در جامعه، به دلیل شکاف طبقاتی موجود که یک ویژگی جامعه سرمایه داری و ثروت اندوز است، بایستی تحت فشارهای تبلیغاتی مستمر قرار داشته باشند و از طریق رسانه ها کنترل شوند تا فکر تغییر نظام به مخیله شان خطور نکند.

اصلی ترین وظیفه رسانه در یک جامعه سرمایه داری، حفظ قدرت حاکم و ایجاد رضایت جامعه از سیاست های دولتمردان آن است به طوری که گاهی رسانه، غافل کردن و انباشتن ذهن مخاطب از نیازهای کاذب و غیر ضروری که قدرت برای او تعیین کرده است را رسالت خود قرار می دهد.

در تعبیری رسانه مکانی است تا کالای ثروتمند را به خورد مشتری یا همان حکومت شونده بدهد؛ رسانه به عنوان واسطه و خط ارتباطی میان ثروت و قدرت است؛ بنابراین می تواند خواست های صاحبان ثروت را به عاملان قدرت به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعمال کند.

به طور تقریبی در همه جوامعی که پول محور اصلی زندگی آدمیان است چرخه ثروت قدرت رسانه وجود دارد و بی توجهی به هر یک از ارکان این چرخه شیرازه حکومت را با تزلزل رو به رو می کند؛ این چرخه همان مثلثی است که دکتر علی شریعتی از آن به عنوان مثلث زر و زور و تزویر(تیغ و طلا و تسبیح) یاد کرده است.

در دنیای امروز برای سمت و سو دادن به افکار عمومی هیچ قدرتی یارای برابری با رسانه ها و به ویژه تلویزیون را ندارد؛ تلویزیون فرهنگ جامعه را به تدریج و به سهولت سمت و سو و تغییر می دهد؛ صاحبان ثروت از طریق رسانه ها بر افکار عمومی تأثیر می گذارند و حتی از این طریق محدودیت های قانونی را در راه ثروت اندوزی خود برطرف می کنند.

کالایی که رسانه ها تولید می کنند، نه فقط به نوع زندگی مردم شکل می دهد بلکه جهان سیاسی و اقتصادی را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد؛ قدرت مهیب رسانه ها در یک کارخانه عظیم و یا یک عمارت صد طبقه در یک گوشه نهفته نیست؛ این نیروی اعجاب انگیز در درون خانه و حتی اتاق خواب ها لحظه به لحظه در شبانه روز مصرف کالای تولیدی خود را بر مردم تحمیل می کند.

رسانه ها سلایق و نیازهای غیر ضرور فراوانی را به مردم تحمیل می کنند و به آنها می گویند به چه بیاندیشند، چه چیز را دوست داشته باشند، کدام اخبار را گوش دهند و نسبت به کدام بی اعتنا باشند، چه بپوشند و چه نپوشند، چه بخورند و چه بنوشند، کدام شخصیت ورزشی، هنری، سیاسی، مذهبی یا ... را تکریم کنند و مورد الگو قرار دهند، کدام فیلم را ببینند و و و و ..........

رسانه ها توانایی به محبوبیت رساندن ابتذال و قابلیت تخریب شخصیت های ارزشمند در اذهان عمومی جامعه را دارند؛ در دنیای امروز این رسانه ها هستند که تعیین می کنند خوب و بد کدام است و در این منظور نقش رسانه در تغییر جهت آرای عمومی در انتخابات و همچنین سلایق و نیازهای مصرفی جامعه به روشنی مشهود است.

هم اکنون نظام ارزشی مردم و عرف جامعه را رسانه‏ها شکل می‏دهند؛ تعریف مردم از دروغ و راست، زشت و زیبا، خیر و شر، دوست و دشمن و و ..... با معیار رسانه شکل می‏گیرد؛ برای مثال هر چیز که از تلویزیون پخش می شود برای مردم دارای ارج و اعتبار است.

کالای مصرفی مردم در جامعه به وسیله تبلیغات رسانه‏ای مشخص می‏شود و در گیر و دار این هجمه عظیم تبلیغاتی هویت فرد بی آن که متوجه باشد آرام آرام دستخوش تغییراتی مطابق میل و سلیقه سیاست های قدرت مداران و ثروتمندان جامعه می شود.

همان طور که گفته شد رسانه دیداری تلویزیون قوی ترین ابزار در اختیار حکومت است که سردمداران حکومت به منظور کنترل و گاهی اعمال نفوذ و سلطه از طریق آنها باورها، تولیدها، نیازها، خواسته‏ها و سیاست‏های خود را با همکاری ثروتمندان به مردم می خورانند؛ تبلیغات چند دقیقه‏ای در خلال سریال‏های پر مخاطب سیما گواهی برای این مطلب است.

با توجه به ویژگی فراگیری تلویزیون، این رسانه نقش به سزایی در فرهنگ سازی و الگوسازی جوانان و به ویژه زنان جامعه دارد؛ در این منظور می‏توان به معرفی الگو از طریق فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی اشاره کرد که برای مثال تلویزیون برای ارائه یک الگوی مطلوب از یک زن سخت کوش در جامعه شخصیت هایی مثل یانگوم و اوشین را به تصویر می کشد.

این الگوها بی توجه به این که می تواند یک فرهنگ بیگانه را در کشور نهادینه کند، ارائه شده اند؛ در اثنای سریال جواهری در قصر در کنار به تصویر کشیدن فراز نشیب‏های زندگی یک زن سخت‏کوش، همه ظرفیت‏ها و توانایی‏های امپراطور کره نیز صرف انتخاب آشپز و پزشک خود و خانواده اش می شود بی آن که توجهی به اوضاع سیاسی و اقتصادی مملکت خود داشته باشد.

ارائه الگوی یک زن سخت کوش از طریق رسانه فراگیر تلویزیون می تواند در ایجاد خودباوری در زنان جامعه مؤثر واقع شود؛ اما باید این کار با حساسیت هایی با توجه به نظام فرهنگی و ارزشی جامعه ایرانی انجام شود چرا که چنین الگویی می تواند نقش و جایگاه مردان در خانواده را تحت تأثیر قرار دهد.

شاید در ظاهر و در نگاه اول بهترین راه برای برون رفت از بستری که تلویزیون برای مسخ و استحاله هویت و ایجاد روحیه مصرفی در جامعه به وجود آورده است: بایکوت و تحریم استفاده از تلویزیون و جایگزین و صرف کردن وقت آن با مطالعه کتاب و مطبوعات باشد؛ با این حال باید پذیرفت که درعصر حاضر که موسوم به عصر اطلاعات و ارتباطات است پرهیز از رسانه، در نوع خود تبعات منفی بسیاری به همراه خواهد داشت.

با توجه به سرعت تبادل دانش و اطلاعات و در نظر داشتن این موضوع که در جهان کنونی هر کس که اطلاعات بیشتری دارد به نسبت از قدرت و ثروت بیشتری بهره‏مند است؛ بهره‏گیری صحیح و هوشمندانه از ابزارهای رسانه‏ای و به عبارت روشن‏تر گزینش آگاهانه کالاهایی که از طریق رسانه عرضه می‏شود، از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است.


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
Share |