سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه با دانش خود به پیکار با نادانیش برخیزد، به بالاترین خوشبختی می رسد . [امام علی علیه السلام]


ارسال شده توسط امیرحسین هاشمی جاوید در 87/5/8:: 4:27 عصر

دستان مرد سفید پوش در آسمان به رقص در می آید. با ضربه سریعی توپ هفت سنگ را از فراز تور عبور می دهد. توپ ماهوتی در انتهای زمین آجری رنگ بر روی خط به زمین بوسه می زند. داور اعلام اوت می کند. بازیکن ایرانی که باید دوباره بازی را آغاز کند، انگشت سبابه و سرش را هم زمان رو به داور به چپ و راست تکان می دهد و بی تردید می گوید که ضربه حریف او اوت نبود.

کسانی که سال ها راکت جزئی از وجودشان شده و توپ هفت سنگ را بی پاسخ نگذاشته اند، می دانند که این تمام تنیس نیست. بر خلاف باور عموم در باره این که تنیس ورزشی اشرافی است، هنوز هستند افرادی که ورزش تنیس را راهی برای رسیدن به ارزش های والای انسانی می دانند و در زمین تنیس نیایش و تطهیر می کنند.

از این میان جواد درفشی جوان؛ مشهور به پدر تنیس ایران، مردی است از دیار خراسان که نزدیک به 75 سال از عمر 81 ساله خود را در زمین های آجری رنگ تنیس گذرانده است. تا سال گذشته به مربیگری تنیس مشغول و هم بازی بسیاری از مسئولان مملکتی پیش از انقلاب و از آن جمله خانواده پهلوی ها بوده است. او بازنشسته بانک ملی است و با حقوق بازنشستگی روزگار می گذراند.

جواد از آن زمان می گوید که انگلیسی ها به ایران آمدند و ورزش تنیس را با خود آوردند؛ دورانی که در آبادان در کنار زمین تنیس، بازی آنها را تماشا می کرد و منتظر زمان استراحت آنها می نشست تا راکت تنیس را به دست بگیرد و پا برهنه تمرین کند و با وجود فقری که بر او و بسیاری دیگر تحمیل شده بود، عشق به تنیس را در وجود خود زنده نگه داشت و در اوج جوانی یکه تاز عرصه تنیس ایران شد.

شش ساله بود که به تهران آمد. از همان دوران به بازی تنیس مشغول شد و در بوستان ورزشی مقابل درب بزرگ ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه سابق) زیر نظر منوچهر مستشاری مشغول تمرین شد و چون استعداد خود در این رشته ورزشی را نشان داد، فتح الله امیر علایی رئیس کمیته فنی سازمان تربیت بدنی دستور خرید یک راکت خارجی برای تمرین جواد را داد.

جواد درفشی جوان حدود 60 سال پیش به مقام قهرمانی تک نفره و دو نفره تنیس ایران دست یافت؛ زمانی که هنوز فدراسیون تنیس راه اندازی نشده بود و زیر نظر کمیته ای اداره می شد. عمر قهرمانی او 4 سال بیشتر طول نکشید چرا که به قول معروف در آن ایام پارتی نداشت. البته گاهی او را برای بازی با شاه به کاخ سعدآباد می بردند ولی راه پیشرفت  و دستیابی به عنوان های بین المللی را بر او بستند و این تلخ ترین خاطره زندگی جواد است.

پس از کسب قهرمانی های پی در پی در زمان رژیم پهلوی به او دستور دادند که دیگر مسابقه ندهد و به مربی گری بپردازد و او مجبور به اجرای دستور بود چرا که تصمیم گیرندگان می خواستند زمینه رشد و شکوفایی برای شخصی به نام « جورج آفتاندلیان » که همواره در مقابل « جواد » بازنده بود، فراهم شود و قهرمان نخست کشور باشد تا بتواند همبازی شاه شود. وقتی که جواد به طور تحمیلی از دنیای قهرمانی کنار گذاشته شد، از ادامه کار خود مأیوس نشد و بیش از نیم قرن مربی گری کرد؛ به همین دلیل است که او را پدر معنوی تنیس ایران لقب می دهند.

یکی از بهترین مسابقه های جواد درفشی جوان مسابقه با « پرس کات » حریف آمریکایی بود که به دو وقت بعد از ظهر طول کشید، در بعد از ظهر روز نخست نتیجه نیمه تمام ماند و در بعد از ظهر روز دوم او را با نتیجه 3 بر 2 شکست داد، اما کاپ قهرمانی را از او گرفتند و گفتند بهتر است کاپ در باشگاه بماند در حالی که آن کاپ یک جایزه انفرادی بود و نه تیمی.

در همان ایام تیم فرانسه به ایران آمد. اجازه بازی جواد با آنها را ندادند. جواد این موضوع را به یکی از تیمسارهای دلسوز آن زمان گفت و آن تیمسار شرایط بازی جواد با تیم فرانسوی را مهیا کرد؛ این طور شد که جواد در رشته تیمی به همراه «جورج آفتاندلیان» و «جوزف نعمانی» بازی کرد و تیم فرانسه را شکست داد.

جواد در طول 60 سال مربی گری تنیس، شخصیت های زیادی را در پیش و پس از انقلاب اسلامی تعلیم داده و همچنین افراد زیادی را آموزش داده که فاقد استعداد در این رشته بودند ولی چون می خواستند از قافله اشرافیت دور نباشند به این ورزش روی آورده اند. جواد افزون بر تنیس در ایام جوانی در کشتی فرنگی و دو امدادی فعال بوده است.

جواد با وجود این که بیش از نیم قرن زندگی ورزشی خود را با شخصیت های سیاسی بلند پایه مملکت هم بازی بوده؛ سیاسی نشده و از جایگاه خود سوء استفاده نکرده است. او می گوید که همیشه به خود متکی بوده؛ به طوری که بسیاری از دوستان و آشنایان او را به بی عرضگی متهم می کردند که چرا از مقام ها برای پیشرفت اقتصادی خود استفاده نکرده است.

جواد درفشی جوان بازنشسته بانک ملی است و با حقوق بازنشستگی روزگار خود و خانواده اش را می گذراند. او که یک نوه دارد، صاحب سه فرزند به نام های کامبیز، کامیار و کامیاب است. کامیاب در 33 سالگی پس از 8 سال زندگی در استرالیا به رحمت ایزدی پیوست. کامبیز و کامیار نیز هم اکنون در باشگاه تنیس استقلال آموزش می دهند.

جواد از پسر 54 ساله اش کامبیز می گوید؛ کامبیز با هر ضربه ای که به توپ تنیس می زند « یا علی » می گوید. کامبیز چند سال عضو تیم ملی بوده و در بازی های آسیایی 1974 تهران در ماده تک نفره به مدال نقره و به همراه منصور بهرامی در ماده دوبل دو نفره به مقام دیگری دست یافته است.  یکی از بهترین بازی های کامبیز در یک مسابقه بین المللی در انگلستان بود که قهرمان شد و کیهان ورزشی عکسی بزرگی از او چاپ کرد و نوشت: « جوان ایرانی، کامبیز درفشی جوان موفق به شکست قهرمان صاحب نام انگلیس شد». کامبیز به همراه علی مدنی بیش از 10 سال قهرمان یک نفره و دو نفره تنیس ایران بودند.

جواد از سال های دور یاد می کند. این پیر دیر تنیس به خوبی وضعیت باشگاه تنیس استقلال پیش از انقلاب اسلامی را به خاطر می آورد؛ تجهیزات و امکانات رفاهی در حد بسیار پایین و همه زمین ها رو باز بوده و سالنی سرپوشیده برای بازی در فصل زمستان وجود نداشته است. تنیس در آن زمان گمنام، ناشناخته و لوازم ورزشی آن گران بود. جواد می گوید که در آن زمان اجاره یک ساعت زمین تنیس یک تومان بود و توپ جمع کن ها 2 ریال مزد می گرفتند؛ اما هم اکنون امکانات این ورزش مطلوب است ولی ستاره شاخصی وجود ندارد چرا که بسیاری این ورزش را یک تفریح تلقی می کنند.

او از منصور بهرامی، تقی، حسین و شیرزاد اکبری، علی مدنی،  مصطفی و حبیب صالح،  محمدرضا توکلی، محرم و عیسی فدایی،  انوشا شاه قلی و ... که همگی از پیش کسوت های تنیس کشور و از دوستانش بودند، یاد می کند؛ اشک در چشمانش حلقه می زند. به زمین آجری رنگ خیره شده است و انعکاس نور آفتاب نیمروزی شیارهای چهره اش را عمیق تر نمایان می کند. دعوت می کند که به دیدن دوستان قدیمی او در آن سوی باشگاه تنیس استقلال برویم.

در ایوان عریض مشرف به زمین های شنگرفی رنگ مجموعه تنیس استقلال در کنار اتاقی که در آن لوازم ورزشی تنیس به فروش می رسد، مردانی که گرد پیری بر سر و چهره اشان نشسته است، ایستاده اند و مشغول صحبت کردن هستند. جواد یک به یک دوستان خود را معرفی کرد؛ اسماعیل حیدری پیشکسوت تنیس و فروشنده لوازم ورزشی در باشگاه تنیس استقلال، محمود انتظاری عضو هیئت تنیس استان تهران و عبدالرضا آقایی فروشنده لوازم ورزشی تنیس از ما به گرمی استقبال می کنند.

اسماعیل حیدری پیشکسوت تنیس و فروشنده لوازم ورزشی در باشگاه تنیس استقلال که بیش از 70 سال سن دارد، بسیار سر حال و بذله گو است. از خاطره هایش در ایام جوانی می گوید. در حالی که گوشه سبیل های خوش ترکیب خود را بین دو انگشت سبابه و شست دست راستش تاب می دهد، تأکید می کند که تنیس را ورزشی لوکس و طاغوتی تلقی  نکنید! تنیس ورزش مظلومی است، وسایل ورزشی تنیس در مقایسه با دیگر ورزش ها، وسایل ارزانی هستند. متأسفانه اطلاع رسانی در زمینه ورزش تنیس کم است و به دلیل همین کم اطلاعی، بیشتر مردم این ورزش را ورزش از ما بهتران تلقی می کنند. یک تازه کار می تواند تنیس را با یک راکت 20 هزار تومانی، شورت و پیراهن 10 هزار تومانی و یک کتانی از کفش ملی به راحتی آغاز کند؛ به هیچ وجه لازم نیست که یک تازه کار یک راکت قهرمانی با قیمت 300 هزار تومان دست بگیرد.

تنیس نظم خاص و پوشش ورزشی ویژه ای دارد؛  لباس تنیس؛ پیراهن و شورت ورزشی سفید است؛ برای این که بازیکن در زمین به چشم بیاید، هم اکنون بعضی از جوانانی که به این ورزش می پردازند به جای توجه به اصل ورزش تنیس به دنبال حاشیه ها و زرق و برق ها هستند؛ با لباس های نا مناسب و رنگارنگ وارد زمین می شوند؛ بسیاری از ارزش های ورزشی را در زمین رعایت نمی کنند و بر سر خرید لباس ها، راکت ها و کفش های گران قیمت با یکدیگر رقابت و چشم به هم چشمی می کنند.

نوبت صحبت که به محمود انتظاری عضو هیئت تنیس استان تهران می رسد، روی سکوی باغچه جلوی ایوان می نشیند؛ با انگشت سبابه عینک خود را به سمت ابروانش هل می دهد. مرد محجوبی است. با صراحت می گوید که جوانان با استعداد ورزش تنیس در کشور به ویژه در طبقه های پایین جامعه زیادند اما بعضی از امکانات این ورزش مثل زمین با اجاره مناسب، کم است. کسی که عضو تیم ملی است باید برای بازی زمین اجاره کند چرا که فدراسیون زمین تنیس ندارد و باید آن را اجاره کند؛ از سوی دیگر اگر کسی بخواهد قهرمان شود باید 8 ساعت در روز تمرین کند، بنابراین هزینه اجاره زمین برای او سنگین می شود؛ برای مثال اجاره زمین در باشگاه تنیس استقلال ساعتی 7 هزار تومان است که البته در مقایسه با بسیاری دیگر از زمین های تنیس در کشور قیمت عادلانه ای است؛ با این وجود فیمت اجاره زمین تنیس بیشتر باشگاه ها سنگین است و علاقمندان به تنیس برای هزینه کمتر باید عضو باشند و بچه ها کمتر می توانند پول عضویت بدهند به همین دلیل استقبال بزرگترها از این ورزش بیشتراست.


از آن جا که رسیدگی به این ورزش راهی برای گسترش روحیه نشاط و شادابی در جوانان این مرز و بوم است و با توجه به این که توسعه امکانات، این ورزش را از حالت تفریحی به سوی ورزش قهرمانی سوق می دهد، از شهرداری ها تقاضا می شود با توسعه فضا برای این ورزش و ساخت زمین های تنیس در بوستان های مختلف شهر اقدام کنند. شهرداری می تواند در مناطق مختلف شهر مثل دیگر نقاط دنیا با هزینه پایینی زمین های آسفالتی یا سیمانی چند منظوره ایجاد کند. با این همه هم اکنون زمین های تنیس مرغوب و استانداردی در کشور وجود دارند که شرایط برگزاری جام های معتبر و بین المللی را نیز دارند که امید است تعداد آنها بیشتر و اجاره آنها کمتر شود.

در گوشه ای از باشگاه تنیس استقلال چادر خیمه مانند بزرگی شبیه ساختمان یک سوله و یا شاید شبیه  یک چادر سیرک خودنمایی می کند. محمود انتظاری همچنان که با انگشت، چادر و ساختمان سوله مانندی را در جنوب باشگاه تنیس استقلال نشان می دهد، می گوید آن چادر بزرگ و آن ساختمان سوله مانند سالن های سر پوشیده برای تنیس بانوان است. بانوان ایرانی در ورزش تنیس حرف زیادی برای گفتن دارند اما متأسفانه امکانات آنها کم و محدودیت هایشان زیاد است. در یک چادر و سالن گرم بازی می کنند؛ با این حال بانوان ایرانی در مسابقه های قهرمانی تنیس بانوان کشورهای اسلامی خوش درخشیده اند.

محمود انتظاری برخی باشگاه های تنیس در ایران را نام می برد؛ باشگاه های انقلاب، استقلال، شهید شیرودی، شهید کشوری، شهید با هنر، آزادی، بانک صنعت و معدن، بانک ملی، بانک تجارت و بانک مرکزی و همچنین باشگاه های شرکت نفت، آبادان، تبریز، اصفهان، مشهد، قزوین و قم در شهرستان ها که دولتی هستند و برخی کلوب های خصوصی مثل توچال که همه این باشگاه ها زیر نظر سازمان تربیت بدنی فعالیت می کنند و اداره می شوند.

جواد درفشی جوان که تا این لحظه ساکت بود و با نگاه های مهربان و مشتاق سخنان دوستانش را دنبال می کرد، به حضور شخصیت های سیاسی و مملکتی در زمین های تنیس اشاره می کند و دوستان حرف هایش را تأیید می کنند؛ از طبقه های مختلف جامعه برای تماشا یا بازی به باشگاه تنیس می آیند؛ مثل زائرانی که گرداگرد خانه خدا طواف می کنند، در زمین ورزش هم در تمام دنیا شاه و گدا معنا ندارد؛ افزون بر پزشک ها و تاجرها و کارمند ها و کارگرهایی که در طول هفته برای بازی تنیس به باشگاه می آیند، برخی از وزرا و مسئولان نیز در فواصل منظم هفتگی برای ورزش به اینجا می آیند که این مسأله ای مهم و برای بقای ورزش تنیس لازم است. علاقمندی آنها به ورزش تنیس برای اهالی این ورزش ستایش انگیز است. حضور شخصیت های صاحب منصب دولتی در عرصه تنیس با ارزش است چرا که ورزشکاران با آنها احساس نزدیکی و همدلی بیشتری می کنند و آنها را از خود می دانند.

در این هنگام پیرمردهای مقاومی که نور خورشید غروب، چهره هایشان را به رنگ خاک رس همان زمین هایی که زمانی در آن به پرواز در می آمدند نزدیک کرده است، برای لحظه ای سکوت می کنند و به اتفاق به آخرین اشعه های خورشید که بر سطح آرام زمین تنیس باشگاه تنیس استقلال خود را به عمق غروب می کشند، خیره می شوند.

عبدالرضا آقایی فروشنده لوازم ورزشی تنیس دستی به سر خود می کشد و این سکوت را می شکند؛ ورزش تنیس کشور کم بضاعت اما استعدادهای این ورزش سرشار است. اجاره زمین و لوازم این ورزش در سطح قهرمانی گران است. باید تسهیلات برای وارد کننده ابزار و لوازم ورزشی فراهم شود تا واردات گران نباشد.

آقایی به تنیس بسیار علاقمند است و اطلاعات فراوانی در باره این ورزش دارد؛ با شور و حرارت سر رشته صحبت را به دست گرفته و می تازد و از همه ابعاد ورزش تنیس می گوید؛ مسابقه های تنیس در رده های مختلف سنی زیر نه سال، نوجوانان، جوانان و بزرگ سالان به صورت آزاد برگزار می شود. در ایران مسابقه های جایزه بزرگ استقلال، جام شهید شرافتی و قهرمانی کشور از بزرگترین و معتبرترین مسابقه های تنیس هستند. مسابقه های تنیس قهرمانی بین دیپلمات ها و سفرای کشورهای مختلف چندی پیش در باشگاه انقلاب برگزار شد. بعضی سفارت ها مثل سفارت ترکیه و انگلیس خودشان زمین تنیس اختصاصی دارند.

وی همچنان با شوق ویژه ای که نشان از عشق او به تنیس دارد ادامه می دهد؛ جام دیویس از معتبرترین مسابقه های تنیس در دنیاست. کشورهای صاحب نام تنیس اسپانیا، سوئیس، فرانسه و آمریکا هستند و هم اکنون راجر فدرر سوئیسی، جو کوویچ  کروات و گنزالس و رافائل نادال اسپانیایی از بازیکنان صاحب نام این رشته ورزشی هستند. ارغوان رضایی و آندره آغاسی نیز از قهرمانان ایرانی الاصل ورزش تنیس در جهان هستند که ارغوان برای فرانسه و آندره برای آمریکا بازی می کند.

عبدالرضا تأکید می کند؛ اگر گسترش امکانات در ورزش تنیس با برنامه مدرن انجام شود، این ورزش شکوفا می شود. جای خالی بسیاری در این ورزش احساس می شود و روز به روز از جمعیت علاقمندان واقعی به این ورزش کم می شود. در دهه شصت هنگامی که مسابقه های جام شهید شرافتی برگزار می شد، بیش از یکهزار و500 نفر و در جام جایزه بزرگ استقلال حدود 800 نفر شرکت کننده ثبت نام می کردند؛ اما هم اکنون بزرگترین مسابقه ها با 150 نفر شرکت کننده برگزار می شود؛ و دلیل آن این است که در دهه شصت امکانات ورزش تنیس دولتی و اجاره زمین ارزان بود، اما هم اکنون امکانات دولتی نیست و اجاره زمین گران است.

موبایل عبدالرضا به صدا در می آید. عذرخواهی می کند و مشغول صحبت می شود. اسماعیل حیدری هم یادش می آید که قراری دارد. محمود انتظاری امشب میهمان دارد و باید زودتر برود. این جوان دلان خوشحالند که روز دیگری را در پاتوقشان کنار هم گذراندند. از آنها قدردانی و خداحافظی می کنم و به سمت درب خروجی روانه می شوم. همین طور که از کنار زمین تنیس عبور می کنم، بازی پر هیجان دو نفرتوجهم را جلب می کند؛ به کنار زمین می روم.

با ضربه آخر فریاد هورا گوش آسمان را کر می کند. علیرضا ناصر کارمند 57 ساله شرکت کماتسو  20 سال است که تنیس بازی می کند. با بازو عرق روی صورتش را پاک می کند و پیروز و خندان به کنار زمین می آید. دوستان قدیمی اش در کنار زمین مشغول خوردن چای هستند. همان طور که حوله سفید رنگ را به سر و گردنش می مالد، می گوید: تنیس ورزشی است که در صد سالگی هم می توانی به قهرمانی در آن فکر کنی و مثل فوتبال نیست که پس از مدتی کنار گذاشته شوی. در بازی تنیس هم مثل دیگر ورزش ها جوانمردی جایگاه ویژه ای دارد؛ از بازی های جوانمردانه ای که بین تنیس بازها رونق دارد این است که در صورتی که حریف مقابل ضعیف باشد، به طور عمدی طوری بازی می کنی  که دلسرد نشود یا بسیار پیش آمده است که بازیکنی هنگام ضربه زدن لیز خورده و نقش زمین شده و حریف او به جای گرفتن پوان، توپ را به خارج زده است.

در زمین کناری فریادهای ماشاالله ، ای والله گفتن مردی مسن اما ورزیده و خوش اندام کنجکاوی ات را تحریک می کند. اسماعیل برزویی 54 ساله مربی تنیس باشگاه استقلال، 20 سال است که تنیس بازی می کند و همان طور که دختر بچه 8 ساله را آموزش می دهد و تشویقش می کند، از ورزش تنیس می گوید؛ اسم ورزش تنیس به اشرافی بودن در رفته است. اطلاع رسانی در زمینه تنیس کم است. مربی تنیس بیمه ندارد. با شگفتی به دستش که شش توپ را هم زمان در یک دست نگه داشته نگاه می کنم. او ادامه می دهد؛ در گذشته تنیسورها دوره سربازی خود را در تور دور دنیا می گذارندند و با بازیکنان بزرگ و با تجربه تر از خود در کشورهای مختلف بازی می کردند که سبب پیشرفت آنها می شد اما هم اکنون چنین نیست. بچه های تیم ملی با هم زیاد بازی کرده و دست یکدیگر را خوانده اند.

داود پسر اسماعیل برزویی، جوان ترین مربی تنیس حال حاضر کشور است. 28 سال سن دارد و از 3 سالگی تنیس بازی کرده است. از فشردن مداوم دسته راکت تنیس دست هایش پینه بسته و پوسته پوسته شده است. او می گوید متأسفانه در ایران تنیس ورزش مردمی نیست؛ در سال های گذشته تنیس ورزش پولدارها بود، اما هم اکنون بیشتر قشرهای جامعه به این ورزش می پردازند، نبود امکانات و کمبود زمین های مناسب از معضل های کنونی این ورزش و نبود امکانات برای مسابقه های معتبر در کشور و حضور در مسابقه های برون مرزی از مهمترین چالش های تنیس در ایران است.

نمی خواهم مزاحم آموزش داود و پدرش به شاگردهای مشتاق تنیس شوم. به کنار زمین می آیم و روی نیمکتی می نشینم. علی 40 ساله مدیرعامل یک شرکت تجاری است، لیوانی چای تعارف می کند و هم صحبتم می شود. او  برای خارج کردن زندگی خود از یکنواختی به ورزش تنیس روی آورده است. او قصد دارد تنیس را در حد قهرمانی دنبال کند. به نظر او در ورزش های گروهی کلاه برداری وجود دارد اما ورزش تنیس ورزشی است که اعتماد به نفس را بالا می برد. دقت، تمرکز، سرعت و انعطاف از شاخص های اصلی این ورزش است و کسانی که ورزش های پینگ پنگ، فوتبال و والیبال را بازی کرده اند، در تنیس به سرعت پیشرفت می کنند چرا که در این ورزش ها هم تعقیب توپ وجود دارد. علی تأکید می کند که این ورزش باید در مدرسه ها پرورش یابی شود.

برای آنها آرزوی پیروزی و بهروزی می کنم و فکر می کنم که دیگر به پایان کار خود رسیده ام ولی حالا می دانم که این تمام تنیس نیست و کسانی که سال ها راکت تنیس جزئی از وجودشان شده و توپ هفت سنگ را بی پاسخ نگذاشته اند، شریفند و بر خلاف باور عموم اشرافی نیستند، دستشان از عشق پینه بسته است و پروردگار را با قلب های سفید و در زمین آجری رنگ تنیس نیایش می کنند.


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها
Share |